اکران هاي 87 (29)- ستاره مي شود






مدير فيلمبرداري: محمد آلادپوش
صدابردار: امير رحماني
طراح چهره پردازي: مهرداد مير کياني
طراح صحنه و لباس :کيوان مقدم
تدوين: حسن ايوبي
موسيقي: علي صمدپور
بازيگران: عزت الله انتظامي، امين حيايي، آهو خردمند، رضا رويگري، انديشه فولادوند، اصغر نعيمي
تهيه کننده: عبدالله اسفندياري
مجري طرح و سرمايه گذار: احمد اعتباريان/ محصول سيران فيلم
88 دقيقه
مشاور فيلم نامه: داريوش داميار. صداگذاري و ترکيب صداها: سيد محمود موسوي نژاد. مسئول جلوه هاي ويژه: محسن روزبهاني. عکاس: احمد احمدي. منشي صحنه: پريسا گرگين. چهره پردازان: هاشم فغاني، پارميس زند. مدير توليد: رضا نوروزي. مدير تدارکات: حسين عباسي. امور مالي: مجيد محمدي. تصويربردار پشت صحنه: پامچال حميدي. برنامه ريز و دستيار اول کارگردان: رضا درميشيان. روابط عمومي و دستيار دوم گارگردان: افشين رضايي. دستيار سوم: مسيح شريف احمدي. دستيار اول فيلمبردار: رحيم بشارت. نور: عبدالله به افروز. دستيار دوم فيلمبردار: حسين محب جليلي. گروه فيلمبرداري: حامد اوتادي، شاهيم سليمي، به جو خزايي. برق: کريم جان بخش سفيدکمري. سينه موبيل: رضا واعظ. دستيار تدوين: اميرکاشي پز. دستيار صدابردار: وحيد دوزنده. دستيار صحنه و لباس: رضا عسگرخاني، فرشاد مهديادگار، سحر شهيدي، حميد نايب. دستياران جلوه هاي ويژه: رضا ترکمان، حميد سلطاني، ايمان کريميان، کاوس روزبهاني. دستيار توليد: هايده مرندي. دستيار اول تدارکات: عباس دقاقي. تدارکات: مير نوروزي؛ علي گريزان. برزو نقي نژاد. پذيرايي: اکبر لطيفي. حمل و نقل: حميد محمدي، محمد ميرزايي، محمدطاهر انصاري، سيدرحيم موسوي، کامران کاظمي، علي صادقي، نويد لاجوردي، احمد باقري. امور دفتري: کتايون عدالتيان. مسئول هنروران: امين رحمتي. لابراتوار: شرکت فيلم ساز. مسئول لابراتوار: ناصر انصاري. اتالوناژ: جمشيد مجدوفايي، محسن جمشيدي. عنوان بندي و تروکاژ: اسدالله مجيدي پيمان، آتوسا کلانتري. سانسيتومتري و شيمي: محسن چيت ساز، اشکان ايزدي، قطع نگاتيو: موسي مکوندي، ياسمن مهدوي، حسن فرحبخش. چاپ و ظهور: محمود کريمي، حميد اصغري، سيامک سعيدي، حسين قهرماني، اپتيک ليزري: محمدصادق جوادي. تله سينما: ماهان سليماني. تنظيم باند نوري: الهه موسوي. کنترل: عباس شمس. امور فني مهندسي: مهندس فرامرز ثمر، اصغر مشهديان، فرهاد خان شقاقي "ديگر بازيگران: شيوا خنياگر، رضا مجاوري، ساقي زينتي، رضا دلاوري، علي اصغر طبسي، لادن موسوي، انوشيروان نعيمي.
شروع نمايش: از اول آذر
سينماهاي نمايش دهنده: قدس، ايران، فلسطين، تهران، جوان، شهر قشنگ، شهر تماشا، بهمن، فردوسي، شاهد، المپيا.

خلاصه داستان:

رفيع گلکار بازيگر قديمي تئاتر است که دوران پيري را روي ويلچر و با دختر جوانش پونه سپري مي کند. پونه سياهي لشکري است که رؤياي ستاره شدن در سينما دارد. مسعود مسئول جمع آوري سياهي لشکرها به پونه علاقه مند است و قصد دارد با او ازدواج کند. پونه به سختي نقش کوتاهي در فيلم تازه براي پدرش پيدا کرده و پدر در خانه مشغول تمرين کردن است تا جلوي دوربين برود. مسعود، پونه و پدرش را همراه چند جوان ديگر سوار اتوبوس مي کند تا سر صحنه بروند. در بين راه ملوک و چند سياهي لشکر زن هم به آنها ملحق مي شوند. ملوک بازيگرقديمي تئاتر بوده که سالها قبل به عشق رفيع جواب رد داده و به سوداي ستاره شدن به خواسته ي تهيه کننده اي تن داده است. رفيع با ديدن اوضاع و شرايط پشت صحنه و موقعيت دخترش تحقير و آشفته مي شود و هر چه سعي مي کند، نمي تواند ديالوگ بگويد و نقشش را درست اجرا کند. کارگردان عذر رفيع را مي خواهد و دستيار کارگردان هم به ملوک مي گويد که به درد نقش نمي خورد. رفيع را به خانه برمي گردانند، اما پونه همراه پدر برنمي گردد. مسعود سراغ رفيع را مي آيد و مي گويد مي خواسته مادرش را براي خواستگاري پونه بفرستد اما پونه تقاضايش را رد کرده است. پونه نيمه شب به خانه مي آيد و مي گويد يکي از دوستان تهيه کننده ي فيلم آنها را به مهماني دعوت کرده بوده و بين پدر و دختر مشاجره درمي گيرد. پونه اعتراف مي گويد که سال ها خرج خانه را او و مادرش تأمين مي کرده اند وحالا هم قصد ندارد موقعيت پيش آمده براي ستاره شدن را از دست بدهد. رفيع که نتوانسته بود صحنه ي خودکشي فيلم را درست اجرا کند، خودش را با ويلچر از پله ها به پايين پرت مي کند.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18